بدون شرح
ارنیکا-ترس ازافتادن وشوق راه رفتن
زنبورنامردنمک خوردی نمکدان میشکنی؟
سلام:
بابایی بمیره دیگه این روزارو نبینه.
امروزعزیزبابادرحال بازی بودکه زنبورنامردی دست چپ بابایی من ونیش زد.
خیلی درد داشت عزیزم
علاوه برآن اون مامان بیدلش دوتاآمپول دیگه به پای بابایی فروکردوقتی من اومدم عزیزم چقدرگریه کرده بود.
چه زق زقی میکرد.بابایی دیگه حال نداشت چون هم سرما خورده،هم درددندان درآوردن داره،هم دردنیش زنبوروهم دردآمپولها
عزیزبابابابابمیره!......